نوشته شده توسط : مسافر جبهه


آقامرتضي اين‌روزها را مي‌ديد كه گفت نبرد نهايي با اسلام امريكايي است/ در مقابل انحطاطهايي مانند دعوت از عبدالله اردني مي‌ايستيم
 

پنج‌شنبه گذشته حاج سعيد قاسمي به‌مناسبت سالگرد شهيد سيد مرتضي آويني و شهيد امير سپهبد صياد شيرازي بر مزار اين شهيدان گرانقدر سخنراني كرد.

 

قاسمي در سخنان خود به برخي ويژگي‌هاي اخلاقي اين شهيدان و ريشه‎هاي فتنه پرداخت و با يادآوري تحولات منطقه از اينكه يك جريان كه در دولت نيز نفوذ كرده است، مي‌كوشد ريشه‌هاي اين تحولات را غير اسلامي معرفي كنند و تحركاتي مانند دعوت از عبدالله اردني و ترويج مكتب ايراني در بحبوحه بيداري اسلامي را آغاز كرده‌اند،به شدت اتقاد کرد...



:: بازدید از این مطلب : 1130
|
امتیاز مطلب : 587
|
تعداد امتیازدهندگان : 154
|
مجموع امتیاز : 154
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مسافر جبهه
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
هم گزارشتان گزارش خيلى خوب و پرمغز و خوش لفظى بود - يعنى اين گزارش شفاهى شما از آن گزارش مفصلِ مكتوبى كه براى من فرستاده بوديد و من آن را خواندم، هم گوياتر بود، هم قشنگتر بود - و هم نفس كار بسيار كار خوبى است.

بيانى كه كرديد براى فلسفه‌ى اين كار بيان كاملاً درستى است؛ بنده هم به اين معنا معتقدم. بدون تبيين و تبيين بليغ، قطعاً هيچ فكرى و هيچ انديشه‌ى متقنى، توفيق رواج و اعتقاد عمومى را پيدا نخواهد كرد. و شهدا عملاً كار بزرگى را انجام دادند. اين كار بزرگ را بايد تبيين كرد. خيلى كارهاى خوبى انجام گرفته، اما هنوز جاهاى خالى براى اين كار خيلى زياد است. بنابراين من كاملاً اين كار شما را تأييد ميكنم و احساس ميكنم شما داريد يك نيازى را برآورده ميكنيد و دعا ميكنم كه خداوند شما را موفق بدارد. ان‌شاءاللَّه از ارواح طيبه‌ى شهدا هم مدد معنوى خواهيد گرفت و قطعاً ان‌شاءاللَّه به شما از سوى پروردگار و از غيب، كمك معنوى خواهد شد. اين كار را دنبال كنيد.

سعى كنيد در تبيين، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشى سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خيلى مهم است. گاهى اوقات انسان خيال ميكند براى شيرين كردن يك قضيه در چشم مخاطبين، بايد آن را با پيرايه‌ها و اغراقهائى بياميزد؛ بعد كه از يك افق بالاترى نگاه ميكند، مى‌بيند نه، اين پيرايه‌ها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقيقى نيفزود، بلكه گاهى از آن كاست. اتقان را در نظر بگيريد و روايت را روايت صحيح قرار بدهيد؛ نگذاريد روضه‌خوانى براى شهدا، به سرنوشت روضه‌خوانى براى سيدالشهداء (عليه الصّلاة و السّلام) - در دوره‌هائى - دچار بشود. همان چيزى كه هست را بيان كنيد؛ منتها بيان هنرمندانه. ما ميخواهيم كمبودهاى هنرمندى خودمان را در تبيين حوادث عاشورا، با اضافه كردن افزودنى‌هاى غيرلازم پر كنيم؛ در حالى كه نه، اگر ما بلد باشيم و ما هنرمند باشيم، هيچ افزودنى‌اى لازم نيست.

ما در مشهد يك واعظى داشتيم، مرحوم حاجى ركن؛ به او ميگفتيم آقاى ركن و حدود شايد چهل سال، چهل و پنج سال قبل از اين - يا بيشتر - ايشان از دنيا رفته. منبرى پيرمرد محاسن سفيدى بود، واعظ خوبى بود و منبر بسيار شيرين و جذابى هم داشت. ميرفت منبر و روضه ميخواند؛ اين روضه مجلس را منقلب ميكرد؛ زير و رو ميكرد. در حالى كه مطلقاً - تعبير خودش اين بود و بارها در منبر ميگفت كه خاك بر دهانم اگر اسمى از نيزه و شمشير و خنجر بياورم - از اين چيزهائى كه متعارف است كه گفته بشود، هيچ نميگفت؛ اصلاً و ابداً. حادثه را تصوير ميكرد؛ تصوير هنرمندانه. يك هنرمند غريزى و بالذات بود. واقعاً يك هنرمند بود. اگر اينجور هنرمندها شناخته بشوند و تربيت بشوند، خيلى باارزشند. اينجورى است قضيه؛ ما اگر بتوانيم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببينيم و تبيين و تصوير بكنيم، به افزودنى هيچ احتياج ندارد؛ اين افزودنى‌هاى مضر و رنگ‌آميزى‌هاى غيرلازم هيچ لزومى ندارد.

در مورد شهدا هم همين كار را بكنيد. خوشبختانه ما به عهد شهدا نزديكيم، وصيتنامه‌هاى اينها را داريم، پدر و مادرهاى اينها خيلى‌شان هستند و همرزمان اينها حضور دارند؛ آدم مى‌بيند. كتابی از همين كتابهاى شهدا را من نگاه ميكردم كه با همرزمهاى او مصاحبه شده بود و جزئيات را ذكر ميكردند؛ بعضى از آن همرزمها خودشان شهيد شده بودند و بعضى‌ها زنده بودند؛ انسان در هنگام خواندن كتاب به گريه مى‌افتاد! هيچ لازم نبود كه كسى براى انسان نوحه‌سرائى كند. مسئله‌ى شهدا اينجورى است. مسئله‌ى شهدا خيلى مسئله‌ى بزرگى است، خيلى مسئله‌ى داغى است؛ ما كمتر پرداخته‌ايم، كمتر ميپردازيم.

خب، شما حالا روحانيونى هستيد كه الحمدللَّه به اين نكته توجه كرده‌ايد. خوشبختانه هم انگيزه داريد، هم آنطور كه از بيانات جنابعالى(1) استفاده شد، شيرين‌بيان و خوب هم هستيد، و ميتوانيد تصوير كنيد. ان شاءاللَّه كه همين رشته را دنبال كنيد. ان شاءاللَّه خداوند تأييدتان كند. نماينده هم اصلاً لازم نيست كه بنده نماينده بگذارم؛ هيچ لزومى ندارد. خب اينهائى كه هستند خودشان دارند كار ميكنند، خودتان داريد كار ميكنيد، نماينده نميخواهد؛ ديدار هم اشكالى ندارد؛ يك وقتى ان شاءاللَّه يك ديدار هم ميگذاريم. زنده باشيد ان شاءاللَّه.


:: بازدید از این مطلب : 1110
|
امتیاز مطلب : 531
|
تعداد امتیازدهندگان : 149
|
مجموع امتیاز : 149
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مسافر جبهه


برای نماز اول وقت نقشه بكشید

دستور اولی كه می‌خواهم برای كسانی كه قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است كه هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌كردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif برای نماز اول وقت نقشه بكشید
شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی كه شب‌‌ها كوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز كم است، شكست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بكشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم كه نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم كه یكی از نمازهایمان نماز صبح است كه خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشكلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است.

مثلاً ممكن است كه دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در كلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم كه كلاس را بشكند و بیرون بیاید، اما هر وقت كه كلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یك ناهاری با خیال راحت بخورد و یك ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌كم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بكوشیم.


«اول سال كه میشود انسان فكر كند كه خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یك رابطه جدیدی تعریف كنیم با خدای متعال... اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی كارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif شیطان از چه كسی هراس دارد؟
اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید كه شیطان از كسی كه نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌كند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نكته را هم به نماز اول وقت اضافه كنیم كه نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌كه نماز صحیح باشد، من ناگزیرم كه ركوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یك حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم كه اگر كلش را جمع كنی، ممكن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت.

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌كنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود.

من به یك نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یك نماز اول وقت. جوان مادامی كه نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌كند، مواظبت می‌كند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌كه جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد كه دیگر برگشت ندارد.
اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادكننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما كه یك ذره بیشتر كِش می‌دهیم -كه آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یك بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است كه انسان به دیوار مستحكمی تكیه كرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تكان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممكن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زن

 



:: بازدید از این مطلب : 1057
|
امتیاز مطلب : 515
|
تعداد امتیازدهندگان : 148
|
مجموع امتیاز : 148
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 فروردين 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد